روزنه ای از غیب

رویای صادقه-خواب واقعی-هدایت درونی - الهام -مکاشفه

روزنه ای از غیب

رویای صادقه-خواب واقعی-هدایت درونی - الهام -مکاشفه

امام زمان(عج) در جبهه موسیان

نامه شهید سیدمحمود (جمال) بنی هاشمی، پنج روز قبل از شهادت، به همرزمش شهید حسن شیخ شعبان:

...
نمی‌دانی چه معنویتی در اینجاست؛ دور از شهر و منجلاب‌های آنکه ساعت به ساعت در آن فرو می‌رویم. ان شاءالله سعادتش را پیدا می‌کنی و با هم در بهشت موعود دیدار می‌کنیم. می‌خواهم یکی از معجزات این جبهه (جبهه موسیان) را برایت بگویم ولی نمی‌دانم از کجا بگویم. از شور و حال برادران رزمنده، یا از ایثار آن‌ها، یا از معنویت منطقه... این نامه را در صبح عاشورا می‌نویسم. دیشب معجزه‌ای روی داد که باید در تاریخ ثبت شود. دیشب سه گردان از برادران رزمنده مراسم عزاداری و سینه زنی انجام می‌دادند؛ البته هر کدام در محوطه‌ای جداگانه که امام زمان (عج) آمد. فرمانده کل قوا آمد و در آن میان دست پیرمردی را گرفت و با خود روی تپه‌ای برد. دو گردانی که با هم بودند همه شاهد این قضیه بودند و به دنبال نور رفتند، ولی او از آن تپه به روی تپه‌ای دیگر می‌رفت. در آخرین لحظه یک برادر پاسدار با تلاش زیاد خود را به امام زمان (عج) رساند و دستش را بوسید. امام زمان (عج) فرمود: «به خدا سوگند شما پیروزیدآری این گفته امام زمان (عج) ما و فرمانده کل قواست و بعد، از دیده‌ها پنهان شد. این در تاریخ بی‌سابقه است که ششصد نفر یک دفعه امام زمان (عج) را ببینند. من به این خاطر این را می‌گویم که در اینجا معنویت است، اما چشمان ما آن بصیرت را ندشت که فرمانده خود (امام زمان (عج) را از نزدیک ملاقات کنیم. بعداً خبر رسید که آن پیرمرد در نیمه‌های شب به چادر خود برگشته ولی من دیگر از آن پیرمرد خبری ندارم. ولی حسن جان! از تو می‌خواهم که بعد از نماز برای ظهور امام زمان (عج) دعا کنی و بگویی: خدایا! خدایا! تو را به جان زهرا (س)، تا انقلاب مهدی، خمینی را نگهدار. از عمر ما بکاه و به عمر او بیفزا.... پنج شنبه ۶/۸/۶۱ سیدجمال بنی هاشمی.»اعزامی از روستای گل سفید گیلان(بین رودسر و لنگرود)

برگرفته از :کتاب گل های سپید.صفحه310و311.گرداوری و تدوین کمیل رضوان خواه.انتشارات امینان

شعری از غیب

دستی در شعر دارد و صاحب طبعی است.گرایش بیشتری به اشعار مذهبی دارد.میگوید: 

شبی در خواب این دوبیتی را به من عنایت کردند که: 

                 

                           پریشانم دلی بی تاب دارم 

                                                                     وچشمانی تر و بی خواب دارم 

                           بیاور کاسه ای مولا حسین جان 

                                                                      برای بچه ها یت اب دارم 

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع).ایها الامام المظلوم.

عنایت امام رضا

از زنان همسایه است.مدتها سرفه میکرد .گاها بستری می شد .تااینکه شبی امام رضا را در خواب دید که کاسه ای شیر به او داد. 

کاسه شیر را نوشید.می گوید از ان شب به بعد دیگر سرفه به سراغم نیامد و از این بیماری شفا پیدا کردم. 

             

                                         السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا

صلوات

 

نقل میکند: 

شبی درخواب شنیدم که:یا ایها الذین امنو صلو علیه و سلمو تسلیما.از خواب 

 بیدار شدم 

وقت اذان صبح بود و ندای روح بخش اذان می امد  واین قسمت از ان که 

" اشهد ان محمد رسول الله" .براستی که تقارن زیبایی بود 

              الهم صل علی محمد و ال محمد

سلام اغازین

سلام و درود بر تمامی عزیزان.هدف از این وبلاگ انعکاس رویاهای صادقه و امدادهای الهی از این دست است که به عنوان روزنه ای از غیب به کمک انسان می اید تا بسوی هدف متعالی خویش گام بردارد .که همان قرب الهی است. 

امیدوارم به کمک دوستان صفحه ای پربار داشته باشیم و عزیزان از ان بهره ای ببرند.