میگوید:خواب دیدم با یکی دارم حرف میزنم.در حین صحبت فهمیدم طرف قصد کشتن منو داره..پیشدستی کردم و باسنگ بر سرش کوبیدم .خون الود شد.من هم فرارکردم و او نیزخون الود بدنبالم دوید.هرچه بر سرعتم می افزودم فایده نداشت و او باز بدنبالم بود.
در این حین به نظرم رسید برای خلاصی ازاو ذکر یا ذوالجلال و الاکرام رو بگم.و گفتم و در حین فرار تکرار میکردم.دیدم که ان قاتل به تدریج عقب افتاد و من نجات پیدا کردم.فهمیدم که این ذکر پر گهر و عظیم نجات بخش من بوده است.
یاذوالجلال و الاکرام